سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غریبانه 27

 
 
عشق(دوشنبه 86 دی 3 ساعت 2:34 صبح )

 عشق را در پستوی خانه پنهان باید کرد

روزها از پس هم می گذرند و فراموش

می شوند ولی آخرین رویای من تویی

عشق من ، هیچ چیز نمی تواند تو را از یاد من ببرد.

خورشید باهمه زیبایی هایش ناپدید می گردد

و جایش را به شب می سپارد ولی آفتاب عشق تو

در آسمان دلم می تابد این روزیست که شب نداره


< type=text/java>GetBC(88); یک نظر


 
دلم(دوشنبه 86 دی 3 ساعت 2:32 صبح )
TinyPic image

 
عاشق(دوشنبه 86 دی 3 ساعت 2:31 صبح )

ثانیه ها عاشق میشن به حرمت صدای تو

          



 
رفتی اما(دوشنبه 86 دی 3 ساعت 2:29 صبح )
 

رفتی اما عاشق تو,تو رو از یادش نبرده

شاخه های خشک امید, جون داره هنوز نمرده

چشم براهت من تنها ,شب روز رو میشمردم

با اینکه تنهای تنهام ,تو رو از یادم نبردم

می دونی روزای رفته, بی تو معنایی نداشته

سرنوشت ما رو جدا کرد,من تنها جا گذاشته

یادته هر روز غروب رو, تو چشام نگاه می کردی

اشک تو چشمام حلقه می شد, اما انگار دیگه سردی

دیگه کم کم باورم شد, که باید تنها بمونم

گفتی که فراموشم کم, من نخوام من نمی تونم

بعد تو روز و شب من, دیگه معنایی نداره

هر چی خوبیه تو دنیا, تو رو یاد من میاره

می دونی که بی تو تنهام, غروبا دلم می گیره

وقتی که نیستی کنارم, دلم از غصه می میره

می دونی روزای رفته, بی تو معنایی نداشته

سرنوشت ما رو جدا کرد,من تنها جا گذاشته

حسرت بودن با تو, توی قلب من می مونه

حال و روزه دل من رو, هیچ کی جز تو نمی دونه



 
خیلی سخته(دوشنبه 86 دی 3 ساعت 2:24 صبح )
صحبت عاشقانه: خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت


 
بعد از تو(دوشنبه 86 دی 3 ساعت 2:21 صبح )

بعدرفتن توفقط من ماندم وروزهایی که بی توتکرارمی شوند

ومن درخلوت شب های بی ستاره ام از به تواندیشیدن

عادتی ساخته ام دراز به دارازی آرزوهایی که برایت داشتم

هنوز نمیدانم برق نگاه کدامین لیلی نی نی چشمان تورا خیره کرد

وتیشه عشق کدامین فرهادریشه عشق مان راخشکانید

امامی دانم چون مجنون تا ابد دربیابان چشمانت به انتظار خوام ماند

به خاموشی رسیدم وکلمات شبیه دندان های شیری یکی یکی ازدهنم ریختند

سرنهاده بر بالش فراموشی قطره قطره شب تلخ را مکیدم

وپروانه های رنگی از خاکستری هایم گریختند

عقربه های کبود ماه از گودال تنهایی اش خزه بسته بود

وزنی که دیگرزیبایی دست هایش را به یاد نمی اورد

بی تویک روزدر این فاصله هاخوام مرد

مثل یک بیت تاثانیه هاخواهم مرد

توکه رفتی همه ثاتیه هاسایه شدند

سایه درسایه آن ثانیه خوام مرد

شعله هابی تو ز بی رنگی دریاگفتند

بی تو یک روز دراین فاصله ها خواهم مرد

موج در موج دراین خاطره هاخواهم مرد

تومرا می فهمی؟من تورا میخواهم

وهمین ساده ترین قصه یک انسان است

تومرامیخوانی ومن تورا نابترین شعرزمان می دانم

وتوهم  می دانی تا ابد در دل من می مانی

و نوشتن پایان همیشه ی من بوده واست

همیشه ی که هیچ گاه نزدیک نمی گردد

نوشتن برای من فرار از همیشه هاست

ونبودن در همه جا

گم شدن در قدم دوری چشمان بهار



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 1  بازدید

بازدیدهای دیروز:1  بازدید

مجموع بازدیدها: 2141  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «